دیکشنری
داستان آبیدیک
caped narrowly
ke͡ipt næɹoli
فارسی
1
عمومی
::
جانمفتبدر برد، مفتجست
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CAPACITOR
CAPACITOR PLATE
CAPACITOR STORE
CAPACITY
CAPACITY BUILDING
CAPACITY (CUBIC FEET)
CAPACITY AUGMENTATION BOUNDS
CAPACITY BUILDING
CAPACITY FACTOR
CAPACITY REQUIREMENTS PLANNING
CAPACITY UNITS OF MOMENT
CAPACOLE
CAPARISON
CAPE
CAPE VERDE
CAPED NARROWLY
CAPELINE
CAPELLA
CAPER
CAPFUL
CAPGEMINI CONSULTING VIEW
CAPIAS
CAPILLACEOUS
CAPILLARITY
CAPILLARY
CAPILLARY ACTION
CAPILLARY ATTRACTION
CAPILLARY BLOOD VESS
CAPILLARY CONDUCTIVITY
CAPILLARY CROSS FLOW
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید